اینقدر خواب بد دیدم که یک ساعته از سردرد بیدارم.... همه چیز تو خوابم قاطی بود.. ترس از همه چیز... دلم میخواست میتونستم یه قرص آرامبخش بخورم و ضداضطراب واقعا نباید امروز که قراره تا اخر شب سرکار باشم اینقدر جسمی و روحی بهم بریزم...میدونم از اینکه یکی از دوستاتم اچ پی وی گرفته به واسطه دوست پسرش و مثل سگ دچار ترسم باعث شده بیشتر فکر کنم و نتونم بخوابم یا چی... یعنی اگر استفاده از دستشوییشون باعث شده باشه بگیرم دنیارو به اتیش میکشم من تازه لیزرمو شروع کردم خب به گای سگ میرم...حتی فکر کردن به اینکه بدون آش دهنم بسوزه داره پاره ام میکنه.. خاک بر سر دوست پسرت خوب؟ هرچقدرم که من بگم مشکوکم و اعتمادی ندارم به حرفاش تو باور نکن...یعنی تا قبل اینکه سر رابطه خودم به گوه خوردن افتادم حالام این عامل باعث شده پسر بیاد سمتم مثل جن زده ها فرار کنم... گاهی میگم ادم باشید، اگر اینقدر راحت نیستید بهم بگید آزمایش بدیم خوب گوه میخورید سکس کنید... یا اگر اینقدر هول هستید گوه میخورید کات نمیکنید بعد بپرین تورابطه دیگه.... هیچ عاااملی باعث نمیشه یه پسر یهو زرت اینو بگیره از رو هواست مگه... انتقال برای پسر بعد از تکرار رابطه پیش میاد اما دختر تو اولین رابطه میگیره.. خدایا من فقط نگیرم به خدا حالا تا صبح هزاربار با الکل خودمو میشورم از ترس... دیگه جدی جدی باید به واکسن فکر کنم... خدایا فقط از من دورش کن... نه تنها قول میدم وارد رابطه نشم فعلا، حتی قول میدم مستقیم بگم تمام آزمایش ها زیر نظر من ،حتی قول میدم گفت سکس یکی بزنمش.... تو هم فقط قول بده پسر خوب بیاد سمتم من واقعا میتونم سر این مسائل آدم بکشم... واقعا دیگه اعتماد خیلی سخته... اما خب علیرضا برام قابل اعتماد بود و عجیب این اعتماد تو دلم مونده... الهه ی ناز...
ادامه مطلبما را در سایت الهه ی ناز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hannniii بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:08