الهه ی ناز

ساخت وبلاگ

امکانات وب

هنوز عطش نوشتن دارم ولی خب باید خودمو به چهارنعل بکشم که ننویسم، که حرف نرنم، که چیزایی که نمیتونم تغییر بدم رو بپذیرم سخته اما اخرش ول میکنم این جایی که زندگی پرحرفم توش شکل گرفته...اما خب...من هنوز زنده ام و دارم برای تمام چیزهایی که میخام میجنگم و هنوز هم ترس دارم ولی محکم وایسادم... ولی امشب به مامانم گفتم کاش سقط میشدم.... حتی یه لحظه تصورشم خیلی قشنگ بود... تصور نبودن، ندیدن، درد نکشیدن، اصلا هیچی... خالی خالی حتی از عشق و دوست داشتن...کاش سقط میشدم واقعا... من نزدیک بوده بمیرم... مامانم نتونست برسه بیمارستان... و من تو رحم مامانم از طرف پا بودم... همه چیز برای نبودن من محیا بود اما چرا ورق برگشت.. این روزا که دارم کتاب جز از کل رو گوش میدم و همزمان برمیگردم و خودم کتابو میخونم میخکوب پیاما میشم....(وسواس فکری الهه ی ناز...ادامه مطلب
ما را در سایت الهه ی ناز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hannniii بازدید : 80 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:08

اینقدر خواب بد دیدم که یک ساعته از سردرد بیدارم.... همه چیز تو خوابم قاطی بود.. ترس از همه چیز... دلم میخواست میتونستم یه قرص آرامبخش بخورم و ضداضطراب واقعا نباید امروز که قراره تا اخر شب سرکار باشم اینقدر جسمی و روحی بهم بریزم...میدونم از اینکه یکی از دوستاتم اچ پی وی گرفته به واسطه دوست پسرش و مثل سگ دچار ترسم باعث شده بیشتر فکر کنم و نتونم بخوابم یا چی... یعنی اگر استفاده از دستشوییشون باعث شده باشه بگیرم دنیارو به اتیش میکشم من تازه لیزرمو شروع کردم خب به گای سگ میرم...حتی فکر کردن به اینکه بدون آش دهنم بسوزه داره پاره ام میکنه.. خاک بر سر دوست پسرت خوب؟ هرچقدرم که من بگم مشکوکم و اعتمادی ندارم به حرفاش تو باور نکن...یعنی تا قبل اینکه سر رابطه خودم به گوه خوردن افتادم حالام این عامل باعث شده پسر بیاد سمتم مثل جن زده ها فرار کنم... گاهی میگم ادم باشید، اگر اینقدر راحت نیستید بهم بگید آزمایش بدیم خوب گوه میخورید سکس کنید... یا اگر اینقدر هول هستید گوه میخورید کات نمیکنید بعد بپرین تورابطه دیگه.... هیچ عاااملی باعث نمیشه یه پسر یهو زرت اینو بگیره از رو هواست مگه... انتقال برای پسر بعد از تکرار رابطه پیش میاد اما دختر تو اولین رابطه میگیره.. خدایا من فقط نگیرم به خدا حالا تا صبح هزاربار با الکل خودمو میشورم از ترس... دیگه جدی جدی باید به واکسن فکر کنم... خدایا فقط از من دورش کن... نه تنها قول میدم وارد رابطه نشم فعلا، حتی قول میدم مستقیم بگم تمام آزمایش ها زیر نظر من ،حتی قول میدم گفت سکس یکی بزنمش.... تو هم فقط قول بده پسر خوب بیاد سمتم من واقعا میتونم سر این مسائل آدم بکشم... واقعا دیگه اعتماد خیلی سخته... اما خب علیرضا برام قابل اعتماد بود و عجیب این اعتماد تو دلم مونده... الهه ی ناز...ادامه مطلب
ما را در سایت الهه ی ناز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hannniii بازدید : 101 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:08

توی غریبه اومدی برام حرفایی زدی که بارها به خودم گفته بودم... راستش اره ارشیو خوبی دارم اما خب برای من روزهای تلخ و شیرین زندگیمه ارشیو نیست... اراده ام مثل اون سالها نیست مثل ۹۳ که بلاگفا اعلام کرد اطلاعاتم پریده و من قهر کردم و رفتم و چندین سال بعد برگشتم.... اون روزای تلخ ۹۳ پاک شدن و من هیچ وقت یادم نمیاد اون لیلا چیا نوشته بود فقط یادمه افسردگی وارزوی مرگ سایه انداخته بود رو زندگیم... درد فهمیدن داغونم کرده بود... احتمالا برای همینه ادما از فهمیدن فرارین اما خب من اون درد و فهم رو به جون خریدم تا الان اینجا باشم... من به خودم اهمیت میدم غریبه اما چیزهایی از گذشتمو همیشه یدک کشیدم و الان با درمان میخام دلیل رها نکردن هامو بفهمم چی از اون سالها تو وجودم موند تا به الان که علیرضا هم روشون اضافه شده....غریبه از این به بعد میخام با تو حرف بزنم ، یک ماهه باشگاه نمیرم، کار کردن داره اذیتم میکنه، حالم خوب نیست،درمانمو میرم و اخیرا به درمانگرم گفتم علیرضارو از زندگیم فاکتور بگیریم بریم سراغ بقیه... نفهمیدم چرا، من به خاطر حل کردن علیرضا اونجا بودمو حالا میگفتم فاکتور... حرفا به جاهای باریک کشیده شد... درمانگرم از تمام افکار و فانتزی هایی که با علیرضا داشتم حرف زد و اینقدر گریه کردم و ترسیدم که اخرش فهمیدم چی میخام.... به قول درمانگرم لیلا علیرضا یه بهونه داشته و رفته و توجا موندی، بهترین رابطه هم اگر بوده اون ولت کرده و این یعنی طرد شدی اما اینکه تو هنوز ول نمیکنی سر چیه، چی گیرت انداخته....سخت بود ولی فهمیدم خسته شدم این سالها از دیده نشدن و دوست داشتن های یه طرفه از اینکه اینقدر از زاویه اون به زندگی نگاه کردم ازاینکه اینقدر احساس کردم منم که فقط از دست دادم از اینکه فقط برای م الهه ی ناز...ادامه مطلب
ما را در سایت الهه ی ناز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hannniii بازدید : 90 تاريخ : دوشنبه 5 دی 1401 ساعت: 20:08